از آرمان می‌نویسم.

آرمان همان واژه‌ای که با آ‌ن بزرگ شدیم.

چشم که به جهان گشودیم جهان هارمونی ارزش‌هایش را برایمان دیکته کرد.

آموخت ورای من و منیت من را.

آموخت می‌توانم همه را من ببینم یا من را همه.

آموخت از شادیِ همه، همه شاد بودن را. از دردِ همه، همه درد بودن را.

آموخت من نبودن را و همه بودن را.

ای کاش ما غرق در معنی بودیم، غرق در بودن بودیم.

ای کاش در لغت‌نامه‌هایمان واژه‌هایی برای شرمسار بودن از وجودشان نداشتیم.

ای کاش زنده بودیم به استشمام حقیقت.

ای کاش فراموش نکرده بودیم که حقیقت بیش از هر چیزی به حقیقت نیاز دارد.

آرمان بیش از هر چیزی به آرمان،

صداقت بیش از هر چیزی به صداقت،

اخلاق بیش از هر چیزی به اخلاق.

خدایا، من امروز شرمنده‌ام. شرمنده از خودم و مرام نیاکانم.

ما راه را اشتباه رفتیم.

ما آنجه نباید را انتخاب کردیم.

ما ساز ناکوک طبیعت گشتیم.

ما بد کردیم. به صدافت، به زلالی آب، به سبزی درختان، به نوازش‌های نسیم، به خودمان. به تو.

اما.

اما ما روزی آرمان‌هایمان را زندگی خواهیم کرد و من در آن روز دگرگونه خواهم نوشت.

 

زان شبی که وعده کردی روز وصل

روز و شب را می‌شمارم روز و شب

بس که کشت مهر جانم تشنه است

ز ابر دیده اشکبارم روز و شب


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

Nick مرجع تورنمنت های بازی های آنلاین TahaAD News تهران اسپیکر معرفی کسب و کارهای اینترنتی پارچه اکسون فواید خوراکی ها سلامتی پاک و پاکیزه